• یکشنبه 4 آذر 03


شعر حضرت قاسم(ع) -(عسل از خون لبانت شده جاری قاسم)

921
2

عسل از خون لبانت شده جاری قاسم
جای سالم به تن از زخم نداری قاسم

گل خشکی شده بودی ز سر بی آبی
ز تو بگرفت عدو عطر بهاری قاسم

سیزده ساله بدی و قد تو کوچک بود
ز چه اکنون قد افراشته داری قاسم؟

با زمین جسم تو ای وای که هم سطح شده
تن مدفون شده در گرد و غباری قاسم

پدرت سوخت ز زهر و تو هم از اوج عطش
دست و پا می زنی و غرق شراری قاسم

می کشی پا به زمین چون پسر ابراهیم
تا که یک چشمه بجوشد ز شیاری قاسم

دگر از زندگی و عمر تو نومیدم من
زخم شمشیر به جسمت شده کاری قاسم

کاش زینب نگذارد که ببیند نجمه
کند از کینه سرت نیزه سواری قاسم

  • شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:20
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران