چون شام، اهل بیت نبی را مقام شد
صبح امید زینب غم دیده، شام شد
.
گنج معارف ازلی بوده آن گروه
نبْوَد عجب خرابۀ شان گر مقام شد
.
آنان که در سُرادق عصمت نهان بُدند
دیدار شان، نظاره گه خاص و عام شد
.
آن را بدین ستم زده، ظنّ کنیز رفت
وین را بدان اسیر، گمانِ غلام شد
.
خون حرام، قوم ستم را حلال گشت
آب حلال، اهل حرم را حرام شد
.
در طشت زر چو دید سر شاه دین، حسین
یک باره صبر و طاقت زینب، تمام شد
.
با آه و گریه گفت که ای دهر بی نظام!
بنْگر چگونه دین نبی، بی نظام شد
.
ما اهل بیت ساقی کوثر مگر نه ایم؟
ما دوحۀ ریاض پیمبر مگر نه ایم؟
.
.
- سه شنبه
- 23
- مهر
- 1398
- ساعت
- 14:24
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا قلی خان هدایت
ارسال دیدگاه