بند اول
رفتی و بعد تو تنها
موندم و غصه میخوردم
پاشو که اومدم حالا
یه کوله بار غم آوردم
پاشو بگم چیا دیدم
یه اربعین کتک خوردم
کاشکی به جای دخترت
توی خرابه میمردم
بعد تو من اسیر شدم
کوفه و شام حقیر شدم
هر چی بگم برات کمه
پاشو ببین چه پیر شدم
چهل روز،یه روزِ خوش ندیدم
چهل روز،خیلی عذاب کشیدم
چهل روز،زخم زبون شنیدم_حسین
《حسینم،عزیز برادر من》
بند دوم
پاشو ببین که دلخونم
یه اربعین پریشونم
اونقده زجر کشیدم که
وقتشه در بیاد جونم
من از اینا جفا دیدم
سرت رو زیر پا دیدم
یه اربعینه که دارم
با گریه خطبه میخونم
بعد تو کوچه گرد شدم
شبیه برگ زرد شدم
منزل به منزل همسفر
با عده ای نامرد شدم
چهل روز،یه روزِ خوش ندیدم
سرت رو،به روی نیزه دیدم
خیلی من،پشت سرت دویدم_حسین
《حسینم،عزیز برادر من》
- چهارشنبه
- 24
- مهر
- 1398
- ساعت
- 14:30
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه