کربلا یعنی تجلّی خانهٔ جانان عشق
کربلا آرامگاه حضرت سلطان عشق
.
برتر از جنّت نباشد، نیست کمتر، شک نکن...
مرقد ششگوشهٔ خورشید جاویدان عشق
.
کربلا دانشگه شور و شعور و معرفت
کربلا سرچشمهٔ سرچشمهٔ جوشان عشق
.
کربلا میعادگاه رهروان زینب است
وعدهگاه پیروان بیعت و پیمان عشق
.
کربلا یعنی همایشگاه میلیونها نفر
از عزاداران با اخلاص و با ایمان عشق
.
کیمیای خون هفتاد و دو عاشق دارد و
میدَمد از تربتش جانی دگر بر جان عشق
.
خُفته زیر پای بابا، اکبر فرّخ لقا
خَلقا و خُلقا شبیه صاحب قرآن عشق
.
خُفته سویی قاسم شهزادهٔ نوکدخدا
حجلهٔ دامادیاش برهم شد از طوفان عشق
.
غرق در خون پیکر خورشید سر از تن جدا
خفته بیغسل و کفن شاهنشه خوبان عشق
.
خُفته روی سینهٔ صدچاک و مجروح حسین
اصغر ششماهه آن اعلاترین قربان عشق
.
خُفته در سویی دگر ماهی زِنسل آفتاب
آن شجاعت پیشهٔ باغیرت میدان عشق
.
عشق را شرمندهٔ مهر و وفای خود نمود
آن یل امّالبنین، پورِ شَهِ مردان عشق
.
فاتح دریا شد امّا از شُکوه غیرتش
قطرهای بر لب نزد آن ساقی عطشان عشق
.
«فیضیِ» لب تشنهام مولا به سقّایت بگو
تا بنوشاند مرا یک جرعه از عرفان عشق
.
یا براتم را کند امضا بگیرم اربعین...
در میان خیل سَرمَستان سر و سامان عشق
.
- پنج شنبه
- 25
- مهر
- 1398
- ساعت
- 14:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه