به لب لبیک یا ثارالله و دل در تب و تاب
میان ره زنم بر سینه از غم های ارباب
پیاده می روم سوی حرم با اشک و ناله
بگریم یاد پای زخمی طفل سه ساله
میان ره به یاد اصغر افتادم دوباره
که دیدم مادری دارد به بر یک شیرخواره
حسین جانم حسین جان
نه تنها اربعین سوزم ز داغت بلکه هر شب
دعا کردم بمیرم از مصیبتهای زینب
بمیرم با سرت رفت و کنون هم با سر آمد
کنار قبر تو با قامت خم خواهر آمد
صدا می زد برادر بعد تو در غم بمانم
نمی شد باورم در بین نامحرم بمانم
حسین جانم حسین جان
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج
- دوشنبه
- 29
- مهر
- 1398
- ساعت
- 10:48
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه