• سه شنبه 15 آبان 03


اربعین -(آمده زینب خسته و نالان واویلا )

714

طآمده زینب خسته و نالان واویلا 
با رخ زرد و زلف پریشان واویلا 
میلرزد کربلا ... از بانگ واویلا 
بسکه غم هجران برادر کشیده 
رنگ جمال زینب کبری پریده 
زخم و جبین و بازوی نیلی بر ماتم 
توشه ی راهش کرده و اکنون رسیده 
ناله ای از دل برزد و گفت ای دلدارم 
گو سخنی با زینبت ای سر بریده 
خیز و برادر آمده مهمان واویلا 
میلرزد کربلا ... از بانگ واویلا 
قبله ی دلها کعبه ی جانها برادر 
شافع محشر جان جهانها برادر 
شاهد در خون خفته ی عشق معبودی 
مدفن پاکت فوق مکانها برادر 
واله عشق و شور قیامت دلداران 
قدر تو مانده بر همه پنهان واویلا 
میلرزد کربلا ... از بانگ واویلا 
تا که تو رفتی محشر کبری برپا شد 
طعمه ی آتش خیمه ی آل طاها شد 
رنگ بنفشه لاله گرفت و شد پرپر 
صورت طفلان نقشه ی دست اعدا شد 
محشر دیگر بهر یتیمان شد برپا 
تا که سر تو بر روی نیزه پیدا شد 
شد غم تازه شام غریبان واویلا 
میلرزد کربلا ... از بانگ واویلا 
با لب خشک و دیده چو دریا تو فانی 
رفتم از اینجا مجلس کوفه مهمانی 
بر روی نیزه آیه ی قرآن تا خواندی 
مانده به یادم لذت صوت روحانی 
خطبه ی زینب لرزه فکنده برجانها 
خم نشدم در مجلس دونان می دانی 
شد هدف چوب آن لب و دندان واویلا 
میلرزد کربلا ... از بانگ واویلا 

  • سه شنبه
  • 30
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 16:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 242.71 KB
تعداد بازپخش 12
تاریخ بارگذاری سه شنبه 30 مهر 1398 09:46

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران