صاحب روضه، بگو آقا جون
کجای این روضه نشستی
اگه که میشه، روی سر ما
آقای من بکش یه دستی
خودم میدونم ، که خون قلبت
گناه من دل شما رو میسوزنه
ولی نگاه کن، شبیه چشمات
میون روضه عموت اشکم رونه
آقای خوبم آقای خوبم
منو نگاه کن، یه بار صدا کن
که بی تو پناهم آقا
ممنونم از تو، که بازم اینجام
امشبی رو دادی تو راهم
تو رو به حق، دستای عباس
تو دلمون آرزوی حرم رو نگذار
میدونم حتما. راضی از ما
روضه گرفتیم برای چشم علمدار
آقای خوبم آقای خوبم
داداش خوبم ای پهلوونم
پاشو بریم به خیمه پاشو
ببین رقیه، که درمیاره
النگو و گوشواره هاشو
می دونی واسم، خیلی عزیزی
میترسم از سکینه و حرف کنیزی
ریختن تو خیمه ، برای غارت
پوشیده خواهرت دیگه، رخت اسارت
داداش خوبم داداش خوبم
- شنبه
- 4
- آبان
- 1398
- ساعت
- 10:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین کریمی نیا
ارسال دیدگاه