بند اول
ایام رحلته
ختمی مرتبته ای دل ای دل ای دل
کعبه سیه پوشه
نبیه رحمته ای دل ای دل ای دل
یه نیمه نگاش به فاطمه اس
یه نیمه نگاهش به حسن
انگاری دلش تو کوچه هاس
به زیر لبش میگه نزن
غم تو چشاش لونه کرده
تمومه غصه اش یه درده
درده چهل تا نامرده
میبینه دستی که بسته اس
و پهلویی که شکسته اس
دخترشو زار و خسته اس
《ای وای امون از مدینه》
بند دوم
بسته بار سفر
میره با چشم تر ای دل ای دل ای دل
تا ترک خونه کرد
زهرا شد نوحه گر ای دل ای دل ای دل
دل بی بی لرزید وقتی که
دیدش اجل اومد پشت در
دل بابا لرزید وقتی که
دخترشو میزد پشت در
اونا که خیر از تو دیدن
به خونه لشکر کشیدن
یاس تو یک دفعه چیدن
رو صورتش یک نشونی
گذاشتن و شد خزونی
توی بهاره جوونی
《ای وای امون از مدینه》
بند سوم
خیلی ناراحته
قلبش بی طاقته ای دل ای دل ای دل
این دم آخری
فکر مشیته ای دل ای دل ای دل
یه دل آقا پیش خداس
یه دل آقا تو کربلاس
انگاری داره میبینه که
سر حسینش رو نیزه هاس
میبوسه لبهاشو هر دم
میخونه روضه دمادم
روضه ی مظلوم عالم
دو نهر آب اما بینش
کشته میشه نور عینش
با لب تشنه حسینش
《ای وای امون از کربلا》
- شنبه
- 4
- آبان
- 1398
- ساعت
- 12:0
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه