• شنبه 3 آذر 03

 محمود اسدی

(غزل)وقت احتضار/بابا مدام در بر تو می زنم به سر

755

بابا مدام در بر تو می زنم به سر
یا که مرو یا که مرا همرهت ببر

از سوز زهر سوختی و بستری شدی
تو سوختی و من شدم از غصه خونجگر

بابا مرو که سخت دلم شور می زند
با رفتن تو بی کس و تنها شوم پدر

ای وای از غریبی و تنهایی علی
ای وای از فشار در و ضرب میخ در

من غصه ی خودم نخورم ای پدر،که من
بهر علی کنم همه دم سینه را سپر

ترسم ز محسن است بماند به زیر پا
ترسم که له شود بدن کوچک پسر

یک لحظه چشم بی رمق خود گشا به من
از کربلا و تنگی گودال ده خبر

در وقت احتضار سبک هست سینه ات
اما تن حسین شود معبر گذر
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران