• جمعه 2 آذر 03

 محمود اسدی

(غزل)جگر سوخته/خواهر،از زهر جفا بال و پرم می سوزد

867

خواهر،از زهر جفا بال و پرم می سوزد
با تو آن قدر بگویم جگرم می سوزد

جگرم سوخت ولی از اثر زهر نبود
جگرم از غم مادر-پدرم می سوزد

لحظه ای هم نرود از نظرم آتش در
دائما فاطمه،پیش نظرم می سوزد

زینب از غم من اشک مریز و بنگر
وز غم کرب و بلا چشم ترم می سوزد

فکر گودالم و زانوی حرامی به کمر
خواهر از غصه ی آن تن،کمرم می سوزد

می کشد شمر سرش را به عقب از گیسو
من به یاد سر پاشیده،سرم می سوزد
********
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 0:35
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران