شنیده ام خبر از کوچه بنی هاشم
که سوخته جگر از کوچه بنی هاشم
اگر که کوچه معشوقه سر شکستن داشت
شکسته شد کمر از کوچه بنی هاشم
اعوذ بالله اگر بین روضه زهرا
درآوریم سر از کوچه بنی هاشم
ستاره ای به روی خاک کوچه افتاد و
کبود شد قمر از کوچه بنی هاشم
مسیر رفتن تا خانه را دو چندان کرد
مصیبت گذر از کوچه بنی هاشم
فقط نه حرمت مادر شکسته شد آنجا
شکسته شد پسر از کوچه بنی هاشم
حسن گرفته به زحمت دو بال زخمی را
و جمع کرده پر از کوچه بنی هاشم
ببین که فاطمه چشمش دگر نمی بیند
چه دیده او مگر از کوچه بنی هاشم
سه ماه، پیش علی روی خود نمی پوشاند
نرفته بود اگر از کوچه بنی هاشم
گمان کنم که برای دل علی داغی
نبوده بیشتر از کوچه بنی هاشم
به کربلاست همان آتش در و دیوار
به نیزه رفته سر از کوچه بنی هاشم
- سه شنبه
- 21
- آبان
- 1398
- ساعت
- 13:49
- نوشته شده توسط
- امیر روشن ضمیر
- شاعر:
-
محمد رسولی
ارسال دیدگاه