عادّی شده برایِ ماها نبودن تو
مردودهای عشقیم با آزمودن تو
حتی غزل ندارد یک بیت در خورتو
آخر قلم ندارد تاب سرودن تو
تو فکر مایی اما غافل نشستگانیم
فکر کسی نباشد یاری نمودن تو
هر جا که هستی آنجا ، ما را دعا کن آقا
غم می شود فراری با لب گشودن تو
نادیده عاشقانت دنبال تو روانند
عالم به حیرت آمد از دل ربودن تو
وقتی که زندگی ها با یادتو قشنگ است
دنیا چه می شود با فرمانده بودن تو
- چهارشنبه
- 22
- آبان
- 1398
- ساعت
- 18:30
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه