• دوشنبه 3 دی 03

 عباس میرخلف زاده

متن شعر زمینه بعداربعین -(اینجا موندیم ما ورفتید به سفر)

579

زمینه بعداربعین

اینجا موندیم ما ورفتید به سفر
همه گفتیم سفراتون بی خطر
حالابه سلامتی برگشتید
برامون بگید از اونجا چخبر

چخبر از عرش خدا
چخبر از تو موکبا
چخبر از راه نجف تاکربلا

چخبر از پیاده ها
چخبر از آب وهوا
چخبر از حال وهوای زائرا

خاطره بگید برام تا دلم آتیش بگیره
اگه نوکر پیش ارباب نره بهتر بمیره
حس وحال دم باب قبله رو برام بگید
که میگفت اربابتون به زائرا خوش اومدید...

یاحسین ویاحسین ویاحسین ویاحسین

یه سفربود وهزار تاخاطره
نمیشه که از تو خاطرم بره
ازنجف بگم یا کربلا ویا
یه خیابونی که غرق زائره...

یادمه اول مسیر
کنار هر عمود وتیر
هرکسی میگفت  آقاجون دستمو بگیر 

نوکرا به سوی امیر
زن ومرد وجوون وپیر
هرکسی میگفت آقاجون دستمو بگیر

حلبیییییکم بزرگای عرب یادش بخیر 
موکبا و گریه های شب به شب یادش بخیر
این دفه تشنگیو گرما رو بیشتر چشیدم
پای پرتاولم و خشکی لب یادش بخیر


یاحسین ویاحسین ویاحسین ویاحسین


مگه میشه خبر از بهشت آورد؟
مگه میشه که برا حسین نمُرد؟
مگه میشه از حرم بیای و با
خاطرات هفته پیش غصه نخورد؟


ورودیه حرمو
اشکای چشم ترمو
مگه‌که  یادم میره اون اولین سلاممو...؟

باب قبله بودمو
افتادمو بریدمو
مگه که یادم میره اون اولین سلاممو...؟


پشت قتلگاه وروضه ی وداع آخرش
ازروتل زینبیه که میدیده خواهرش
رکل الشمر برجلیه ونشست رو سینه شو
سرشو برید جلوچشای خیس مادرش


یاحسین ویاحسین ویاحسین ویاحسین

قدم قدم 
با یه علم
شکر خدا اربعین اومدم حرم

با  دعاهای
مادرم
شکر خدااربعین اومدم حرم

خسته شدم
گریه شدم
تازه یه ذره مثه  رقیه شدم

تشنه شدم
ناب شدم
مثله رباب دربه در آب شدم

کرم حسین
علم حسین
یادداده مادرم فقط بگم حسین

زمزمه ی
لبم حسین
یادداده مادرم فقط بگم حسین

  • سه شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:2
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 779.75 KB
تعداد بازپخش 8
تاریخ بارگذاری سه شنبه 5 آذر 1398 08:08

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران