• دوشنبه 3 دی 03


متن شعر یا صاحب الزمان (ع) -(کشیده بین من و تو اگر چه پرده خطایم)

671

کشیده بین من و تو اگر چه پرده خطایم
خوشم به این که وجودِ تو شد شفیع جزایم
شرف زِ عشقِ تو دارم که حق نموده عطایم
ارادتم به تو افزون نموده قدر و بهایم

اگر چه غرق خطایم به لب ثنای تو دارم
تویی امید و پناهم تویی همه کس و کارم

چه میشود که بیاید دگر زمان ظهورت
شبِ سیاهِ فراقت سحر شود به حضورت
نسیبِ دیده و دلها شود طلیعه ی نورت
تو چون جناب سلیمان  جهانیان همه مورت

چه میشود که به موری رسد عطای سلیمان
حکومتِ تو حویدا کند کرامتِ انسان

بیا ز حوری و غلمان و انس و جن و ملک سر
یگانه حجت باقی ز نسل پاک پیمبر
 ببین که بی تو خزان شد بهارِ مسجد و منبر
بریده تیغِ ریا از حسینیانِ زمان سر

و رفته راسِ دیانت به روی نیزه ی شهرت
شراره میکشد آتش زِ خیمه های عدالت

سر آمدِ همه شد هر که سر نهاده به کویت
بیا که جلوه ی حق را نشان دهد گل رویت
چه میشود که به کامِ جهان رسد زِ صبویت
گره خورد دل و دینِ همه به یک خمِ مویت

رسَد به گوشِ خلایق صدایِ آمدنِ تو
هزار جانِ گرامی فدایِ آمدنِ تو

بیا سولاله ی زهرا بیا تجلیِ تقوا
ببین بدون تو زندان برای ما شده دنیا
ببین که ظلم و جنایت فرا گرفته جهان را
ببین که تشنه ی مهر و سخاوتت شده دریا

به چهره هایِ یتیمان نشسته گردِ غمِ نان
زِ دیده هایِ جوانان نهان شده رخِ ایمان

بیا که لنگِ تو مانده بساطِ روضه ی مادر
بیا و عمرِ ستم را به تیغِ کج به سر آور
و جسم قاتلِ مادر زِ خاکِ تیره درآور
بیا و بر لبِ دنیا سرور و خنده بیاور

به دادِ ما برس آقا تو را به جانِ رقیه
عذاب میکشد عالم زِ دستِ نسلِ امیه

  • پنج شنبه
  • 7
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران