حضرت معصومه سلام علیک
روح نبی گونه سلام علیک
تا حرمت از ره دور آمدیم
مویه کنان بهر حضور آمدیم
خاک تو شد سرمه افلاکیان
ذره ای برچشم محبان فشان
ای حرمت روضه و باغ بهشت
نام تو را حق به جبینم نوشت
جام زلال تو شراب طهور
عاشق دیدار تو گردیده حور
من از غلامان تو گردم اگر
حاجتی بر دل نگذارم دگر
عمه سادات که روحی فداک
دست مرا گیر ایا روح پاک
جان برادر که نگاهم کنی
یک نظر از لطف نثارم کنی
راس من افتاده برایت به خاک
خاک تو ای فاطمه اکسیر پاک
حاجت مردم تو روا می کنی
کار پدر سرور ما می کنی
دل به جهان برده ای از عالمین
مهر تو شد با گل مردم عجین
جان به فدای تو محبان کنند
صد دل و جان بسمل جانان کنند
بال ملک فرش محبان تو
گشته فلک چاکر احسان تو
نور و (ضیائی) توبه ایوان عشق
شمع جهانی تو به کیهان عشق
من چه بگویم که نباشد برت
نقطه ای از بسمله دفترت
- شنبه
- 16
- آذر
- 1398
- ساعت
- 16:50
- نوشته شده توسط
- امیر روشن ضمیر
- شاعر:
-
رضا توحیدی
ارسال دیدگاه