• چهارشنبه 16 آبان 03

 رضا آهی

متن شعر مدح حضرت زینب(س) -(عالمی را دوباره جان آمد )

605

عالمی را دوباره جان آمد  
گوهری از دل جنان آمد 
میوه ی قلب حیدر و زهرا 
سبب فخر خاندان آمد 
روشنی بخش آسمان و زمین  
از دل هرچه بی کران آمد 
فاطمی خو و حیدری مسلک 
عقل کل،صاحب بیان آمد 
کوه صبر و یم کرامتها 
نظری کن که توأمان آمد 
خبری خوش زعرش حضرت حق 
مثل باران ناگهان آمد
هاتفی گفت جشن میلاد
عمه ی صاحب الزمان آمد  
آمد آنکس که زینت یاس است  
تکیه گاه حسین و عباس است     

بار دیگر جهان صفا دارد 
شعفی خانه ی ولا دارد  
دُرّ زیبا و گوهری نایاب 
در بغل دخت مصطفی دارد  
چه شکوه و چه هیبتی مثلِ
اسدالله مرتضی دارد 
حسن از برق دیده اش فهمید  
مونسی غرقِ در وفا دارد
و حسین ناز مقدمش برلب
ذکر ممنونم ای خدا دارد
که خدایا چه! دلبری دادی  
به حسینت چه! خواهری دادی 

واژه در مدحتش کم آورده 
هر چه خوبیست باهم آورده 
شد گلستان جهان از او زیرا!! 
ابر باران نم نم آورده 
خوش به حال کسی که جانانه 
پیش او قامتی خم آورده 
زین اب گشته پس خدا او را 
چون تبارش معظم آورده 
فاطمه بهر شیر حق حیدر
دختری صاحبِ دم آورده   
دختری که نگار این چمن است  
زینت خانه ی اباالحسن است


اسوه ی صبر و کوه ایمان ست   
چهره ای از مقام سبحان ست  
در بیان و جلال این بانو
شیر یزدان علی نمایان ست  
آسمان هم زجشن میلادش
غرق نور و ستاره باران ست  
نقش لبهای هر محب امشب 
ذکر یا زینب از دل و جان ست  
و زیمن ولادت این گل   
شادی ما دوباره چندان ست 
چون دگر باره نور عین آمد 
یار اربابمان حسین آمد

چه بگویم برای این بانو  
جان عالم فدای این بانو 
متحیر تمام خلقت شد  
ز وقار و وفای این بانو   
اعتباری عجیب می بخشد 
ذره ی خاک پای این بانو  
مانده ام گوئیا!کم آوردم 
من کجا و ثنای این بانو 
(سائل) از خالقش همین خواهد 
که بماند گدای این بانو  
چون گدایی او صفا دارد  
نزد اهل ولا بها دارد 

  • چهارشنبه
  • 27
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:0
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران