اشک من از این روضه به آخر نرسیده
جز حسرت دیدار به خواهر نرسیده
شیرین تر از این نیست،به معشوق رسیدن
تلخ است که خواهر به برادر نرسیده
آئینه ی صدیقه و آئینه ی زینب
دق کرد از این غم که به دلبر نرسیده
حق داشت از این داغ جگر سوز شود آب
وقتی به نبأ سوره ی کوثر نرسیده
با این همه صدشکر که در محضر خواهر
پیراهن دلدار به لشگر نرسیده
یا در وسط معرکه نامرد پلیدی
محض صله با نیزه و خنجر نرسیده
پس تا دم آخر دم او ذکر رضا بود
در بازدم این ذکر به حنجر نرسیده
- چهارشنبه
- 4
- دی
- 1398
- ساعت
- 10:26
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه