دورهمی محفل یلدا به چه قیمت؟
وقتی تو نباشی و تماشا به چه قیمت؟
حافظ که فقط از غم این فاصله ها گفت
هی فال زدن فال زدنها به چه قیمت؟
بی تاب تر از زلزله ی بم شده کوچه
غیبت که نشان داد بلا را به چه قیمت..
فصلی که گذشت و نگران ماه دی آمد
بایک چمدان شعر و سرما به چه قیمت...
شهری که نشد پنجره هایش به افق باز
گل هم که نخندید و نشد وا به چه قیمت؟
تو گریه ی پنهانی و ما غافل و بی عار
این خنده ی مصنوعی لبها به چه قیمت؟
همسایه ی یوسف نشدن درد کمی نیست
لطفا تو بگوچشم ذلیخا به چه قیمت...
- چهارشنبه
- 4
- دی
- 1398
- ساعت
- 12:9
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
طیبه بهبودی
ارسال دیدگاه