ریا گرفته جهان را و صدق نیّت نیست
شعار مهر و وفا وافر و صداقت نیست
.
شرف به شُرف ممات است و مانده شر ز شریف
فغان که رحم و مروّت شد و شرافت نیست
.
حریم عشق و محبّت شکسته ، مرده وفا
اثر ز معرفت و حسن خوی و حرمت نیست
.
نه در ترنّم بلبل نه در شکوفۀ گل
شمیم دلبری و پاکی و نقاوت نیست
.
سعایت است و جفا هست و تیره روزی هست
صفا و ودّ و ولا نیست استعانت نیست
.
مکان سارق و صادق معاوضه شده است
به فرقۀ صدقا قرب و قدر و مکنت نیست
.
شقی به کرسی حکم و سعید گوشه نشین
بشر به سلک و صراط حق و سعادت نیست
.
طریقت سعدا بسته ، قسط جان به لب است
بسوی حکمت و علم اعتلا و همّت نیست
.
بجای دل حجر سخت و سنگ خارا هست
عجب مدار اگرت دیده ای محبّت نیست
.
کلام عشق و ارادت میان دفترهاست
قسم به عشق سلام از سر سلامت نیست
.
چه گویمت که چه دیدم ز دست یار شفیق
ز من مرنج و مگو چون شده #هدایت نیست
.
- پنج شنبه
- 5
- دی
- 1398
- ساعت
- 11:28
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد هدایتی
ارسال دیدگاه