• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت امام حسین (ع) (باز این چه شورشی است که افتاده در جهان)

1930
3

باز این چه شورشی است که افتاده در جهان

آفاق جمله پرشده با ناله و فغان

زارو نزار ، گریه کنانند و نوحه خوان

طفلان، بگاهواره و مرغان ، بگلستان

گرگوش هوش ، بازکنی بشنوی عیان

آه و فغان خیل ملایک ، ز آسمان

حال جهانیان همگی آنچنان شده است

در حیرتم که : چون بنویسم ، چسان شده است

بهر چه کارشان همه شور فغان شده است؟

آیا زدیده نیز اعظم ، نهان شده است

یا اینکه آفتاب ، زمغرب عیان شده است

کز هم گسسته رشتة اوضاع کن فکان

پرسیدم از خرد ، که بگو: این چه عالم است ؟

اوضاع دهر ، از چه پریشان و درهم است ؟

آخر چه روی داده که عالم پر از غم است؟

با ناله گفت، عاشر ماه محرم است

زان است اینکه عالمیان غرق ماتم است

وز چشم خلق ، چشمة خون میشود روان

آل رسول تا که بدشت بلا رسید

تیر جفا و جور ، زپیش و قفا رسید

کوچکترین ستم که زقوم دغا رسید

فریاد العطش زثری بر سماء رسید

ننگ است بر قلم ، که نوسید چه ها رسید

بر عترت پیمبر خاتم ، ز مسلمان

چون بیرق شه دوسرا گشت سرنگون

آخر چرا نگشت ؟ سرازیر و واژگون ؛

این خاکدان تیره و نه طاق نیلگون؟

وان کشتی نجات، چو گردید غرق خون

از لجّة هلاکت ، آیا چطور و چون

بر ساحل آمدند ، جهان و جهانیان ؟!

زین خون ، شده است صفحة تاریخ ، لکّه دار

وز محنت و غم است ، دل شیعیان فکار

کو آن نجات بخش؟ که با امر کردگار

آید برون زپرده و بنماید اخذ ثار

اسلامیان بود بظهورش در انتظار

باسینة پر ازغم و با چشم اشگبار

اینگونه کآتش محن افروخته قلم

ترسم که نامه سوخته گردد زنار غم

از هر مصیبت شه کروبیان خدم

با اینکه برنگفته یکی از هزار هم

این چند بیت بهر صدیقی است مغتنم

هنگام اجتماع فریقین انس و جان

صدیقی نخجوانی

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 6:5
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران