بیت حق را ناکسان آذر زدند
جای گل،با بار هیزم سر زدند
در به پهلوی گل حیدر زدند
از شقاوت،ضربه محکم تر زدند
دود از بیت علی بالا رود
خون دل،از سینه ی زهرا رود
کس نمی داند عدو آنجا چه کرد
میخ،با انسیه الحورا چه کرد
هرم آتش با رخ زهرا چه کرد
آه بی بی ،با دل مولا چه کرد
فاتح خیبر از این غم پیر شد
میخ با یاس علی درگیر شد
طایری روی زمین و لانه سوخت
مرتضی در خانه بود و خانه سوخت
خاک عالم بر سرم ریحانه سوخت
بین شعله محسن دردانه سوخت
تا شرار شعله بر چادر گرفت
مثل چادر جان زینب گر گرفت
نخل دین را خصم،برگ و بر شکست
زین جنایت،قلب پیغمبر شکست
بار شیشه از فشار در شکست
فاش می گویم سر مادر شکست
یار حیدر پشت در افتاده بود
جان زهرا در خطر افتاده بود
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج
- شنبه
- 7
- دی
- 1398
- ساعت
- 1:59
- نوشته شده توسط
- سادات
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه