کلیم عشق منم طور کربلای من است
ذبیح عشق منم قتلگه منای من است
عصا بدست گرفتن نه در خورد جنگی است
کنونکه پیر شدم نیزهام عصای من است
زبهر سلطنت حق نمودهایم قیام
شعار نصر من الله بر لوای من است
نوا و نغمة ان لم یکن لکم دین
بلند تا بقیامت ز نینوای من است
برای ز ساحت من ننگ بیعت و ذلت
حریر عز شرافت به تن قبای من است
مرام من همه آزادگی و آزادیست
علو همت و مردانگی ندای من است
بیفکنند بدوشم قبای آزادی
چه غم خورم که دمی خاک و خون ردای من است
ز فیض عشق من آزاده مرد تاریخم
نگاهدار من آن یار با وفای من است
بزخم های دلم بوسه میزند پیکان
طبیب دشمن و در تیروی دوای من است
به زندگان خود ناشناس و بدبینم
که مرگ زندگی و عزت آشنای من است
بگوش جان شنوم نغمههای هادی را
هر آنچه بشنوم آن وصف ماجرای من است
هادی تبریزی
- پنج شنبه
- 13
- مهر
- 1391
- ساعت
- 13:18
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه