باغ را ای لاله ها تزئین کنید
باشقایق های خود رنگین کنید
باغ را آذین ببندیداز بلور
بانوی گل می رسد در باغ نور
باغ را ای باغبان گلپوش کن
گوش شو،سرتا بپا و گوش کن
این نویداز عرش اعلا می رسد
دختر کبرای زهرا می رسد
نغمه ی عشق ومحبّت برلب است
ذکرخاص وعام زینب زینب است
این گل زهراصفت بازیب وزین
آمده پیوندبندد باحسین
درولادت گـردلش خونرنگ بود
بهردیدار گُلش دلتنگ بـود
دردلش گنجینه ی اسرار داشت
بـاحسینش یک جهان گفتار داشت
آفتاب و ماه زهرا دیدنی است
وصف این دیداربس بشنیدنی است
هردو نوری کبریایی داشتند
رازهایی کربلایی داشتند
ناگهان از جانب ربّ جلیل
گشت نازل برپیمبر جبرئیل
داشت باتبریک، پیغامی ز رب
گفت این گل زینب است و زین اب
اوبود یاس بهار فاطمه
اوبود آئینه دار فاطمه
اوبه راه حق بود صبر آفرین
ازخدابرسعی اوصدآفرین
درحریمش صبردارد اعتکاف
می چکدازدامنش عطرعفاف
آمده تاصبر را معنا کند
خیمه ی ایثار را بر پا کند
زینب آمد عشق راسامان دهد
زینب آمد درد را درمان دهد
زینب آمد لاله ی صحراشود
وارث صبر دل زهرا شود
گربه زهرا نیست همتای دگر
زینب او هست زهرای دگر
نامی ازعشق و وفا برلب نبود
گر«وفایی» خلقت زینب نبود
- پنج شنبه
- 12
- دی
- 1398
- ساعت
- 9:56
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه