کنار قبر تو بابا
منم با قلب بشکسته
ز بعد تو عزیز جان
شدم از زندگی خسته
غریبم من غریبم من(۲)
ببین اشک و ببین آهم
نگر بابا غریبم من
دعا کن بهر زهرایت
که بی صبروشکیبم من
غریبم من غریبم من
پدر جان تو نبودی که
زدند آتش در خانه
شده پرپرز ظلم وکین
گل و غنچه زگلخانه
غریبم من غریبم من
عدوزد با لگد بر در
فتادم من به پشت در
در آن لحظه پدر جانم
بدیدم غربت حیدر
غریبم من غریبم من
پس ازتوای امیدمن
عدوبابازتوبگسست
میان این درودیوار
نبودی پهلویم بشکست
غریبم من غریبم من
نبودی تاپدر بینی
گل تو بر زمین افتاد
بسوزم من بنالم من
که محسن پشت در افتاد
غریبم من غریبم من
گل بستانسرای دین
زشاخه شدجدا بابا
گل ششماهه ام گشته
براه دین فدا بابا
غریبم من غریبم من
پس از محسن شهید کین
پدر شد طاقت من کم
بریزم یادداغ او
ز دیده اشک چون زمزم
غریبم من غریبم من
مرا آن دشمن بیدین
پدرجان بی بهانه زد
به پیش دیده ی حیدر
مرا با تازیانه زد
غریبم من غریبم من
پدر بسکه بد و پستند
دو دست همسرم بستند
نگر پهلوی زهرایت
زظلم و کینه بشکستند
غریبم من غریبم من
پس از داغ تو ای بابا
شده ظلم و ستم افزون
از این رنج و مصیبت ها
شده بابا دل من خون
غریبم من غریبم من
- پنج شنبه
- 12
- دی
- 1398
- ساعت
- 14:14
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه