• دوشنبه 3 دی 03

 علیرضا خاکساری

شعری برای شهادت سردار قاسم سلیمانی -(باید که بنویسد قلم قاسم سلیمانی)

1071
0

باید که بنویسد قلم قاسم سلیمانی
در راه دین ثابت قدم قاسم سلیمانی
مانند سروی قد علم کرده اصالت داشت
با ریشه مثل ارگ بم قاسم سلیمانی
فتح الفتوحش مطمئنا فتح دلها بود
در چشم عالم محترم قاسم سلیمانی
دستش جدا شد از بدن اما رد دستش
پیداست بر چوب علم قاسم سلیمانی
دیدند در شام و عراق او مرد میدان بود
مرد دفاع از حرم قاسم سلیمانی
دشمن ندیده روی خوش از قاسم کرار
بود ابرویش تیغ دو دم قاسم سلیمانی
از قاتلانت انتقامی سخت میگیریم
-بر حضرت زینب قسم-قاسم سلیمانی!

از عهده ی وصفش قوافی بر نمی آید
از شعر بوی مالک اشتر نمی آید؟



بی مثل و مانند و بدل قاسم سلیمانی
شد غیرتش ضرب المثل قاسم سلیمانی
در معرکه جای رجز ورد لبانش بود
"الموت احلی من عسل" قاسم سلیمانی
حجت همان که رهبرم فرموده ؛ پس دارد
آوازه در بین الملل قاسم سلیمانی
با جان و دل از جان گذشت آن هم نه یک دفعه
جان بر کفی بود از ازل قاسم سلیمانی
باشد گوارای وجود آغوش اربابت
وا کرده آقایت بغل قاسم سلیمانی!

از عهده ی وصفش قوافی بر نمی آید
از شعر بوی مالک اشتر نمی آید؟



مش و مرامش حیدری قاسم سلیمانی
الگویی از خودباوری قاسم سلیمانی
جان بر کف زینب سرش بر دامن زهراست
دارد شمیم کوثری قاسم سلیمانی
از "بدر" تا حالا تمام لحظه ها را بود
دلتنگ مهدی باکری قاسم سلیمانی
عباس دوران امامش بود در واقع
سرباز خط رهبری قاسم سلیمانی
در عرش پیمایی کنار همت و چمران
با دوستان هم سنگری قاسم سلیمانی!
از قطره قطره خون پاکت لاله می روید
محسن حججی پروری قاسم سلیمانی!
دارد شهید اذن شفاعت در قیامت؛ پس
فردا شفیع محشری قاسم سلیمانی!
اصلا به نوعی پیش مرگ حضرت زهراست
از بسکه باشد مادری قاسم سلیمانی

از عهده ی وصفش قوافی بر نمی آید
از شعر بوی مالک اشتر نمی آید؟



سرشار از ایمان و یقین قاسم سلیمانی
بر خاتم رهبر نگین قاسم سلیمانی
شد سایه جنگ از سر ایران ما کم با
عزم جهادی همین قاسم سلیمانی
امنیت خود را همه هستیم مدیون
سردار عزت آفرین قاسم سلیمانی
در راه حق دستت قلم شد پس تو هم هستی
ذریه ی ام البنین قاسم سلیمانی!
بین مسیر از نجف تا کربلا امسال
خالی ست جایت اربعین قاسم سلیمانی!
شادی روحت زیر تابوت تو میگیریم
ذکر امیرالمومنین قاسم سلیمانی!

از عهده ی وصفش قوافی بر نمی آید
از شعر بوی مالک اشتر نمی آید؟



تندیس ایثار و وفا قاسم سلیمانی
تفسیری از قالو بلی قاسم سلیمانی
در روضه ها ابر بهاری بود و میبارید
اهل ورع اهل بکا قاسم سلیمانی
نامش کماکان می درخشد بی گمان ؛آری
در بین خدّام الرضا قاسم سلیمانی
هیهات منّ الذّله بوده نقش سربندش
سرباز شاه کربلا قاسم سلیمانی
فرقی ندارد ریشه ی کفار می خشکد
با همت قاآنی یا قاسم سلیمانی
آل سعود آل یهود ای قوم شیطانی
اِسمَع وَ اِفهَم کُلُّنا قاسم سلیمانی
پاکیزه رفت آخر به دیدار خداوندش
همچون پرستویی رها قاسم سلیمانی

از عهده ی وصفش قوافی بر نمی آید
از شعر بوی مالک اشتر نمی آید؟



یار امام بت شکن قاسم سلیمانی
فرمانده ای شیرین سخن قاسم سلیمانی
هر جا سخن از استقامت شد یقینا هست
الگوی تو الگوی من قاسم سلیمانی
آری به نامردی زدند اما مگر دارد
اصلا حریف تن به تن قاسم سلیمانی؟
با رفتنت خون رفیقانت به جوش آمد
از سوریه تا به یمن قاسم سلیمانی!
تنها نه در ایران که دست انتقامت هست
در آستین سدحسن قاسم سلیمانی!
تنها محرم نه تمام عمر خود را بود
هم گریه کن هم سینه زن قاسم سلیمانی
مثل جوان مجتبی گویا نمی خواهد
یک جای سالم در بدن قاسم سلیمانی
امشب گریز روضه ی کرببلا هستی
ای کشته ی دور از وطن قاسم سلیمانی!
در بوریا بردند سالار شهیدان را
شکر خدا دارد کفن قاسم سلیمانی
از فرط عاشق پیشگی یک عمر در سر داشت
مثل علی اکبر شدن قاسم سلیمانی

از عهده ی این روضه شاعر بر نمی آید ...

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 14:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران