زبانحال حضرت علی ع با حضرت زهرا س
_________________
یادم نمی ره / روزای با تو بودنُ یادم نمی ره
زخم  و کبودی شدنُ یادم نمی ره
تو رو تُو کوچه زدنُ یادم نمی ره
یادم نمی ره/ چهل نفر به یک نفر یادم نمی ره
آتیش و هیزم و تبر یادم نمی ره
هجوم آوردن بی خبر یادم نمی ره
تلافی کردن/ محبتای حیدرُ تلافی کردن
رسالت پیغمبرُ تلافی کردن
فاطمه داغ پدرُ تلافی کردن
تلافی کردن/ دلسوزیاتُ فاطمه تلافی کردن
یه عمر دعاتُ فاطمه تلافی کردن
دیدی عزاتُ فاطمه تلافی کردن
حیا نکردن/ جلوی چشمام زدنت حیا نکردن
وای پیش چشم حسنت حیا نکردن
رمق نبود به بدنت حیا نکردن
حیا نکردن/ دستامُ بسته بودن و حیا نکردن
رُو در نشسته بودن و حیا نکردن
حرمت شکسته بودن و حیا نکردن
کاشکی می مردم/ تو رو با تازیونه زد کاشکی می مردم
دیدم که بی بهونه زد کاشکی می مردم
روبرو اهل خونه زد کاشکی می مردم
کاشکی می مردم/ غلاف قنفذ بالا بود کاشکی می مردم
مغیره هم اونجاها بود کاشکی می مردم
جای کشیده پیدا بود کاشکی می مردم
دردم همینه/ رُوتو گرفتی فاطمه دردم همینه
حرفی نگفتی فاطمه دردم همینه
چه جور آشفتی فاطمه دردم همینه
دردم همینه/ زینب پریشونه برات دردم همینه
حسین که گریونه برات دردم همینه
حسن تا می خونه برات دردم همینه
تنهام گذاشتی/ قرار نبود بری ولی تنهام گذاشتی
ستاره ی بخت علی تنهام گذاشتی
همیشه عشق اولی تنهام گذاشتی
تنهام گذاشتی/ تو غربت دنیا منو تنهام گذاشتی
دلت اومد زهرا منو تنهام گذاشتی
مادر مجتبی منو تنهام گذاشتی
- پنج شنبه
 - 19
 - دی
 - 1398
 - ساعت
 - 2:46
 - نوشته شده توسط
 - قاصد
 
- شاعر:
 - 
                            
جابر عابدی
 

                
                
                
                
                                
                                
                                
                                
                                
                                
    
    
    
    
                
                
ارسال دیدگاه