این توئی مظهرِ عصمت*محورِ عالمِ خلقت
هستی به قربانت
ای امیدِ گنهکاران
بهترین مادرِ دوران
نامِ تو بر لبم آمد شدم گریان
فاطمه جان مدد زهرا
کوچه هاقتلگاهت شد*شانه ای تکیه گاهت شد
خونین نگاهت شد
مثلِ یک لاله پژمردی
نامِ بابایِ خود بُردی
پیشِ چشمانِ فرزندت زمین خوردی
فاطمه جان مدد زهرا
ضربة سیلیِ محکم*قامت تو نموده خم
ای وای ازاین ماتم
چادرت زیرِ پا افتاد
باتکان بی هوا افتاد
غرقِ خون شد لبانت از صدا افتاد
فاطمه جان مدد زهرا
ام الائمه فاطمه
ای عرش حق را قائمه
بررویِ لبها زمزمه
جانِ امیرِ علقمه
روزِ جزا در واهمه
بگیر دستان ما همه
همسرِ مولی الموالی آبرویِ محشری
دخترِ پیغمبری
قدرتِ زانویِ حیدر تکسوارِ خیبری
- دوشنبه
- 30
- دی
- 1398
- ساعت
- 10:48
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه