جمعه ۲۷ دی ۹۸
جمعه ی دیگری رسید از راه
باز با عشق بسته ام عهدی
با تمام وجود میگویم
السلامُ علیکَ یا مهدی
پسر فاطمه!نگاهی کن
فاطمیّه است و دل پر از غوغاست
دلمان خون شد از ندیدن تو
دل ما خوش به ذکر یا زهراست
دوره ی آخر الزمان شده است
فتنه ها باز قد علم کردند
شمرها باز هم در این میدان
دست عباس را قلم کردند
یابن زهرا ! مقابل دشمن
شیعه اینبار هم مقاوم بود
پرچم کربلای این جبهه
همه جا دست حاج قاسم بود
سرد و گرم چهل بهار و خزان
درس آمادگی به ما داده ست
مرد میدان علم و ایمانیم
لشکر حاج قاسم آماده ست
گام دوم شروع شد با خون
حاج قاسم به شاهدان پیوست
چِقَدَر آشناست این قصه
یک زمینی به آسمان پیوست
دشمنان بی هوا زدند او را
رفتنش نیز مثل فاطمه بود
دست افتاده ی دلاور ما
راوی روضه های علقمه بود
تشنه ی انتقام بودیم و
باز با داغ امتحان دادیم
با شهیدان آسمانیمان
همه جا لحظه لحظه جان دادیم
بین آغوش یک هواپیما
هم وطنهای ما شهید شدند
ما که شرمنده ی شهیدانیم
ولی آنها چه روسفید شدند
به خدا امتحان سختی بود
وسط این همه پریشانی
چه بگویم که در دل ما نیست
داغشان کمتر از سلیمانی
داغ اگر هست یادمان نرود
نقشهی جبههی مقابل چیست؟!
خونِ همنوع ماست روی زمین
خوب دقت کنیم! قاتل کیست؟
گیرم آن اشتباه هم رخ داد
ما نباید که اشتباه کنیم
ما نباید سپیدی حق را
با ذغال عدو سیاه کنیم
جبههی خصم را بکوب ولی
جبههی بچههای خود را نه
ریشهی خصم را ببُر اما
شاخهی زیر پای خود را نه
زلزله، سیل، جنگ، آبادی
امنیت، اقتدار، آرامش...
هرکجا کار بر زمین مانده
هم سپاه آمدهاست هم ارتش
گرچه غمگین داغ هموطنیم
گرچه این داغ، سخت و جانفرساست
آتش جنگ را که روشن کرد؟
بانی این جنایت آمریکاست
بوی بال فرشته می آید
این نفسهای آخر دیو است
سیلیِ محکمی زدیم اما
هدف بعدمان تلاویو است
سیلیِ آبدارِ آن شب، بود
تازه آغازِ باءِ بسم الله
انتقامی که گفته شد یعنی
شرّتان از زمین شود کوتاه
راهتان جز فرار ازینجا نیست
با سپاه علی در افتادید
آی سگهای هار! این دفعه
گیر شیران حیدر افتادید
خون فرمانده کار خود را کرد
همه جای جهان پر از غوغاست
کوریِ چشم دشمنان وطن
روزهای زوال آمریکاست
روزگار افول شیطان است
آخرِ قصه این نخواهد بود
مطمئنیم شیعه خواهد دید
این جهان را بدونِ آل سعود
کور شد چشم دشمنان امروز
انقلاب از همیشه پویاتر
پرچمی که همیشه بالا بود
میرود لحظه لحظه بالاتر
سبز و سرخ و سفید، یکرنگیم
زیر یک پرچمیم، یکدستیم
حرف قوم و نژاد و مذهب نیست
ما به یک انقلاب دل بستیم
عدهای از خواص همواره
نان این انقلاب را خوردند
در بزنگاه فتنهها اما
سر از اردوی کین در آوردند
هم وطن! یاور علی ! برخیز
لحظه ی انتخاب را دریاب
انقلابی بمان و با هر رأی
جبهه ی انقلاب را دریاب
حیف از این آسمان آبی که
در پسِ ابر آفتابی نیست
زخمها خوردهایم پی در پی
از مدیری که انقلابی نیست
ما علیه فساد جنگیدیم
باید این نکته را به یاد آورد
انقلاب امام سالم بود
انتخاب غلط فساد آورد
با تمام فسادها اما
مانده است انقلاب پاینده
اندکی صبر، صبح نزدیک است
بیگمان مال ماست آینده
نکند باز یادمان برود
همه در بیعت ولی هستیم
قاتل دشمن است وحدت ما
همه فرمانبر علی هستیم
نهضتی که به ما رسید امروز
از مدینه شروع شد، از در
پشت در مادرم زمین افتاد
تا بماند قیام پیغمبر
فتنه گرها به صحنه آمده اند
آی یاران مسیر گم نشود
در دل هرم آتش فتنه
خُنکای غدیر گم نشود
فتنه از هر طرف هجوم آورد
خانهام باز در خطر افتاد
شیعه هربار بی تفاوت ماند
آتش آمد به جان در افتاد
گفتم از در ، چه شد که چشمانم
مثل ابر بهار می بارند
شهدا روزیِ شهادت را
از همین فاطمیه ها دارند
غم از این بیشتر؟! که جان رسول
دلش از جور دشمن آزرده ست
دست حیدر طناب پیچ است و
فاطمه پشت در زمین خورده است
چه بگویم که بغض ، سنگین است
آنچه باید نمیشد آخر شد
غم از این بیشتر؟! که در خانه
رو بگیرد زن از محارم خود
شاعرین:
محسن ناصحی
داود رحیمی
صادق میرصالحیان
- دوشنبه
- 30
- دی
- 1398
- ساعت
- 15:33
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن ناصحی
ارسال دیدگاه