شبی که روی تو را ازسرشک تردیدند
به روی دامن تو قدسیان گهر دیدند
توئی که زهره ی زهرایی و مه وخورشید
تو را به وقت نیایش به چشم تر دیدند
صفا گرفت مصلا ز تو که از اشکت
به روی دامن سجاده زیب وفر دیدند
فرشتگان خدا تا به عرش گاه سحر
بلوراشک تو را دست یکدگر دیدند
نماز نافله ی تو نشسته بود وتو را
به وقت عرض دعا دست برکمر دیدند
بهشتیان به نهال قد تو نالیدند
چو دست دوزخیان هیزم وشرر دیدند
تمام عرش به ناله درآمد ولرزید
تو را به فرش چو افتاده پشت دردیدند
دل «وفایی» محزون شکست تا که شنید
زضرب دست به رخسار تو اثر دیدند
- سه شنبه
- 1
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 12:16
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه