تو مُحبّت میکني به من ، منو هم میبیني
وقتي اشکام جاري میشه که ، روبروم میشیني ۲
بهترین سعادته دُنیا همینه
نوکرت کنارِ شیش گوشه بشینه
یه شبِ جمعه تُو بین الحرمینت
بیادو بهشت و واقعأ ببینه
بهشت میخام چیکار تو بهشتمي
تمومه زندگیو سرگذشتمي
دُنیا بمونه واسه دُنیا طلبان
آقا تو دُنیا و تو سرنوشتمي
آقام آقام آقام آقام آقام حسین
کارمو آقا خوب بلدم ، که الانم اینجام
همه ي کارم نوکریته ، دیگه من چي میخام ۲
همه ي زندگیمو به تو مدیونم
بهترین روزامو با تو میگذرونم
تا دلم میگیره هیچ راهي ندارم
تنها راهش اینکه روضه میخونم
تو رو میخام فقط که پناهمي
نکردي پُشت بهم تکیه گاهمي
اگه در خونت آبرو دارم
تو تنها باعثه جایگاهمي
آقام آقام آقام آقام آقام حسین
میشنوم وقتي روضه هاتو ، سمتِ گودال میره
بمیرم که پا روضه ی تو ، مادر از حال میره ۲
شنیدم با لبِ تشنه تُوي گودال
هي با نیزه زد به پهلوت رفتي از حال
بمیرم براي جسمِ بي سَرِ تو
شُد جلوي چشم دُخترِ تو پامال
نیزه جا نیزه میزدن بي هوا
بُریدن آقا سرتو از قفا
با هر چي دستشون اومد زدنت
میگفت ثواب داره میزد با عصا
آقام آقام آقام آقام آقام حسین
- سه شنبه
- 1
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 12:26
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه