زبرم فاطمه گل حیدر مرو
سوزد از داغ تو دل حیدر مرو
این دم آخر جگرم خون است
کفنت زهرا از چه گلگون است
فاطمه جانم فاطمه جانم(۲)
ای امید علی جان بود بر لبم
چه کنم بعد تو با دل زینبم
ای که بودی نور دو عین من
مجتبی گرید با حسین من
فاطمه جانم فاطمه جانم
ای گل پرپرم مهربان همسرم
از تو شرمنده ام دخت پیغمبرم
فاطمه جانم رفتی از دستم
تو چرا رفتی من چرا هستم
فاطمه جانم فاطمه جانم
ای عزیز علی جان من به فدات
غربتم را ببین دل گرفته عزات
بنگر حیدر بی تو شد تنها
خانه دارم شد زینب کبری
فاطمه جانم فاطمه جانم
تو بگو به چه رو من کنم کفنت
می دهم غسلت از زیر پیرهنت
وقت غسل تو خون دل خوردم
تا تو را شستم بارها مردم
فاطمه جانم فاطمه جانم
آخرین لحظه ها در کنار توام
همه هست علی بیقرار توام
من چگونه با این دل صدچاک
بر روی جسم تو بریزم خاک
فاطمه جانم فاطمه جانم
- پنج شنبه
- 3
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 14:7
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه