کوچه قیامتی دگر شد
چشم علی ز گریه تر شد
میان درب خانه زهرا
به ضرب کینه بی پسر شد
ناله کند فضه خزینی
بیا کنار من نشینی
بیا که محسنم ببینی
فاطمه یا فاطمه جانم
دود رود ز خانه بالا
بسته عدو دو دست مولا
میان کوچه ها دوید و
دامن او گرفته زهرا
گفت نمی گذارم اینجا
تا ببرند امام من را
محسن من فدای مولا
فاطمه یا فاطمه جانم
فاطمه محشری به پا کرد
حمایت از شیر خدا کرد
که ناگهان غلاف قنفذ
فاطمه از علی جدا کرد
مغیره زد به تازیانه
گرفته قنفذش نشانه
شکسته بازو وحشیانه
فاطمه یا فاطمه جانم
حسین کریمی نیا
نیم از عالم خاک
- شنبه
- 5
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 9:18
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین کریمی نیا
ارسال دیدگاه