حرم تو دورترین نقطۀ دنیا باشه میام
مگه من بجز زیارت تو از دنیا چی میخوام
فقط بگو کجا بیام، فقط بگو چیکار کنم
میخوام که این زمستونو، کنار تو بهار کنم
دستم یه زیارتنامهست، واسه اومدن آمادهم
روزی میرسه میبینم، رو به گنبدت ایستادم
تا حرم میپرم، روی لبم این زمزمه
السَّلامُ علیک سیدتي یا فاطمه
........................................................
اگه فاطمیه با نیمنگات مهمون باشم بسه
با اشارهی تو هرچی خیر من باشه میرسه
با کوله باری از بدی، درسته سهم آتیشم
فقط بیا اشاره کن، ببین که زیر و رو میشم
خیلیخوباینوحسکردم، منبهنیمنگاتمحتاجم
من هم مث هر فرزندی، مادر به دعات محتاجم
میخونه قلب من، وقتی که سرشار از غمه
السَّلامُ عَلیک سیدتي یا فاطمه
........................................................
فاطمیه که میشه میام توی روضهت میشینم
حرم تو رو تُو چشم خیس نوکرها میبینم
گنبد و بارگاه تو، میون قلب شیعههاست
مشبک ضریح تو، این قطرههای اشک ماست
گریه برای تو مادر، شد بال و پر پروازم
من توی خیالم هرشب، واسه تو حرم میسازم
روبروی حرم، این ضربان قلبمه
السَّلامُ علیک سیدتي یا فاطمه
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 12:27
- نوشته شده توسط
- سید محمد حسینی
- شاعر:
-
حمید رمی
ارسال دیدگاه