بازم غم بیتابی، بازم دلم آشوبه
بازم صدایی میاد، یکی داره در میکوبه
نه، این بار تو دیگه نه مادر
این بار تو نرو پشت در
نه، این بار همسایهها نیستن
این بار اومده یک لشکر
کاش داغِ این دنیا انقده سنگین نبود
کاش دست نامردا انقده سنگین نبود۲
وای مادرم مادرم مادرم
..........................................
دوبارهمنخوابدیدم،یهکابوستکراری
منودیگهکُشتکوچه،چهماجرایغمباری
آه، میگن چرا پریشونی
هِی داری روضه میخونی
آه، هیچکی ندیده چی دیدم
دیدم گوشوارهی خونی
کاشهیچوقتتُوعمرمنصیبماینغمنبود
کاش سیلی تُو کوچه انقده محکم نبود۲
وای مادرم مادرم مادرم
..........................................
غم مدینه هست و، غم روی غم میذارن
تُو دلهاشون کینه از، خونوادهی ما دارن
وای، حرف از غروب عاشوراست
اونجایی که حسین تنهاست
وای، زینب روضه رو میبینه
مقتل قیامتِ کبراست
کاش قدری مهلت به خواهر بیتاب بِدَن
کاش قبل از جوندادن به حسینم آب بِدَن
وای ایغریب ایغریب ایغریب
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 12:54
- نوشته شده توسط
- سید محمد حسینی
- شاعر:
-
حمید رمی
ارسال دیدگاه