بند اول
میره از خونه،مادر،چه غریبونه
به روی دوش،حیدر،چه غریبونه
میره از خونه،یاس،پرپر حیدر
جمع میشه امشب،بستر،چه غریبونه
مدینه،چه سکوتی داره
حیدره،که داره میباره
تا دستاش،میرسه به پهلو
سرش رو،رو دیوار میذاره
آخه داره میبینه پیکری که شکسته
میبینه بازویی که به روش ورم نشسته
میبینه صورتی که سه ماه بوده ندیده
فقط از تو کوچه ها یه چیزایی شنیده
(مادرم لای لای لای لای لای لای)
بند دوم
میره از خونه،مادر،ولی شبونه
دیگه راحت شد،از درد،ولی جوونه
دعای زینب،امشب،دیگه گرفته
پشت تابوت هی،داره،میگیره بونه
مادرم،دوباره نگام کن
بلند شو،دوباره صدام کن
چادر،خاکیتو سر کردم
نظری،به قد و بالام کن
الهی بشکنه اون دستی که با تو بد کرد
اومد و تو کوچه ها راهتو بست و سد کرد
الهی بشکنه اون پایی که بعد سیلی
بی حیایی کرد و چادر تورو لگد کرد
(مادرم لای لای لای لای لای لای)
- پنج شنبه
- 10
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 9:56
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه