بی تو به چشمانِ همه سیلاب باقی است
دل بیقراریِ دلِ بی تاب باقی است
.
عَکسِ غروبِ جَمکرانِ بُغض آلود
در خانه ی عشّاقِ تو در قاب، باقی است
.
هرکس که رفته در محلِّ غیبتِ تو
حِس کرده بویت را که در سرداب باقی است
.
در هر کجای شهر که پا می گذاری
تا چند روز عَطرِ گلابِ ناب باقی است
.
تاریکیِ محض این جهان را هم بگیرد
غم نیست، چون در آسمان مهتاب باقی است
.
شَمعِ امیدم می زند تا صُبح سوسو
تنها امیدِ دیدنت در خواب باقی است
.
تا انتقامِ خونِ حِیدر را بگیری
خونش روی سَجّاده در مِحراب باقی است
.
مظلومِ عالم تا قیامت جُز علی نیست
این داغِ غُربت در دلِ اَحباب باقی است
.
- شنبه
- 12
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 16:55
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه