تیری به سوی دیده اش پرتاب کردند
با جام خون عباس را سیراب کردند
از بس به جسمش نیزه و تیر است و دشنه
جسم رشیدش را به نیزه قاب کردند
با تیر نامردی به مشکش حمله کردند
با مشک پاره خون دلِ مهتاب کردند
بر فرق او شد معتکف سنگین عمودی
از خون فرقش بر زمین خوناب کردند
وقتی صدا زد یا اخا ادرک اخا را
قلب حرم را دم به دم بی تاب کردند
حالا شده یک مشک پاره یارگارش
با مشک پاره مادرش را آب کردند...
۹۸/۱۱/۱۳
- یکشنبه
- 13
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 12:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد حبیب زاده
ارسال دیدگاه