مادر پاشو بریم کوچه پر خطره
مادر پاشو بریم بابا منتظره
مگه من مردم خودم میشم عصای دستات
خودم میدونم که شده تار و تیره چشمات
پاشو بریم خونه مادر
دلم هراسونه مادر
هنوز صدای اون نامرد
منو میلرزونه مادر
حسن بمیره برات
که وا نمیشه چشات
@eyvoontala
مادر نشد برای تو کاری کنم
مادر نشد ازت نگهداری کنم
بخدا از تو خیلی شرمنده شد پسرت
نتونستم که پیش سیلی بشم سپرت
نمیره این غمت از یاد
میده غمت منو بر باد
گوشواره از رو گوش تو
پیش چشام رو خاک افتاد
حسن بمیره برات
که وا نمیشه چشات
@eyvoontala
مادر از تو دل من خوشی چیده شد
مادر روی تو وقتی خراشیده شد
بزار با دستام خاک چادرت بگیرم
وقتی میلرزی میخوام از آه تو بمیرم
شده چشام مثه دریا
شده دلم پر از غوغا
بزار از این غم بی حد
برم بگم واسه بابا
حسن بمیره برات
که وا نمیشه چشات
- دوشنبه
- 14
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 12:52
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مجتبی صمدی شهاب
ارسال دیدگاه