به سبک گم شده بودم با تو پیدا شدم
@eyvoontala
سیر شدم از این زندگی خدایا
دیگه نمیخوام بمونم تو دنیا
غریبی علی منو می کشه
رسونده غم جون رو لبای زهرا
حالا که زخمی تو بستر افتادم
کاش اجل زود برسه به فریادم
واسه مردم مدینه زیادم
چجوری تونستن اینا
خونمو آتیش بکشن
الهی زودتر بمیرم
از دست من راحت بشن
وای امون ای خدا
@eyvoontala
جنازه بابام روی زمین بود
دلم پر از نوای آتشین بود
به جای تسلیت منو سوزوندند
آره آره مزد بابام همین بود!
دستای علی رو بستن ناکسا
بار شیشمو شکستن بی هوا
غنچه نشکفتم از من شد جدا
میون اون آتیش و دود
فضه به داد من رسید
تا نبینه علی منو
چادرش و رو من کشید
@eyvoontala
شبا نفس توی گلوم می مونه
کز میکنه غریبونه تو خونه
سرفه که میکنم تنم میلرزه
رو پیرهنم یه باغ لخته خونه
نمیاد هیچکسی به عیادتم
میبرن پیش علی شکایتم
توی این دنیا توی اسارتم
نمونده چیزی از تنم
دلم پر از تاب و تب ه
عصای دست من فقط
دست نحیف زینبه
وای امون ای خدا
- دوشنبه
- 14
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 12:58
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مجتبی صمدی شهاب
ارسال دیدگاه