عيد ميلاد است ميلاد جواد بن الرضاست
خرم از رويش زمين و روشن از نورش فضاست
داد ذات کبريا ريحانه را ريحانه اي
کز شميم روح بخش او دو عالم را صفاست
آمد آن ماهي که صد خورشيد شد پروانه اش
تافت آن مشعل که نورش نور حسن ابتداست
نام نيکويش جواد آباء و ابنايش جواد
سربلند از بذل دست لطف او جود و سخاست
گرچه در برج ولايت گشته خورشيد نهم
در حقيقت اولين نور جمال کبرياست
او جواد اهلبيت و ما گداي اهلبيت
کارما عجز و گدايي کار او لطف و عطاست
هر که در کويش گدا شد ما گداي کوي او
هرکه از راهش جدا شد راه ما از او جداست
تربتش بيت الّه و بيت الرسول است و بقيع
کاظمينش هم نجف هم سامرا هم کربلاست
حاجت ار داري بگو با او که نجل فاطمه است
درد اگر داري بيار اينجا که اين ابن الرضاست
گرد راه کاظمينش خوشتر از مشک و عبير
خاک زوار حريمش بهتر از آب بقاست
عرش و فرش و دوزخ و جنت به حکمش پايبند
آدم و حور و پري جن و ملک را پيشواست
آنکه فرمودش امام هشتمين روحي فداک
هر چه مدح من رسا باشد به وصفش نارساست
من نمي گويم خدا باشد ولي گويم که او
جلوه اش بي ابتدا و رحمتش بي انتهاست
صد چو عيسي آستان بوس حريمش با ادب
صد چو موسي خادم بيت الولايش با عصاست
بحر لطفش همچو بحر رحمت حق موج زن
دست جودش همچنان دست علي مشکل گشاست
ايکه دست سائلت باشد به فرق نه فلک
ايکه خاک زائرت درد دو عالم را دواست
دست من خالي است اما کفّه جود تو پر
کار من باشد گدايي کار تو جود و سخاست
من گدايم من گدايم تو جوادي تو جواد
جود از آن جواد است و گدايي از گداست
من نه جنت خواستم نه حور خواهم نه قصور
جنت و حور و قصور من فقط مهر شماست
بار معبودا تو مي داني که مرغ روح من
معتکف در کاظمين آن شه ارض و سماست
گر چه دورم از حريمش هست قبرش در دلم
سينه ام را از فروغش يک جهان نور و ضياست
- دوشنبه
- 17
- مهر
- 1391
- ساعت
- 5:13
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه