بازعالم گشته لبریز سرور
شهر یثرب گشته چون وادی طور
در مدینه شور و غوغایی بپاست
خانه ی مولا حریم کبریاست
امشب از لطف خداوند مبین
هدیهای داده به زین العابدین
نخل باغ دین حق داده ثمر
فاطمه بنت حسن زاده قمر
از تلاقی دو نور منجلی
آمده در این جهان پنجم ولی
نور ذات حق به ظاهر آمده
همنشین نور ،باقر آمده
مادرش بر مجتبی نوردوعین
باب او سجاد فرزندحسین
فاطمه بنت حسن شادان شده
مات و مبهوت مهی رخشان شده
مظهر خلاق سرمد آمده
باقر علم محمد آمده
این پسر از خلق عالم بهتر است
غنچه ای از بوستان حیدر است
فاطمی منظر بود، حیدرخصال
مجتبی حلم ونبی علم و کمال
ساجدین را باشد او نور دوعین
همدم کرب و بلایی حسین
امشب از لطف تو مهمان توام
ریزه خوار خوان احسان توام
آمدم در محفلت بنشستهام
بر شما و جدتان دل بسته ام
از کرم آورده ام بر تو پناه
ای سراپا نور بر من کن نگاه
ای سپهر دین حق را آفتاب
از کرامت بر من مسکین بتاب
حق نهاده مهر تو در سینه ام
بر سرایت سائلی دیرینه ام
حضرت باقر کریم بی حرم
دستگیری کن ز سائل از کرم
در حریمت هر دعایی مستجاب
امشب از رحمت بده بر من جواب
ای که قدرو عزتت باشد رفیع
دعوتم کن تا شبی باشم بقیع
سائل خود را مرانی از درت
کن دعایم جان زهرا مادرت
من (رضایم) عبد دربار توام
هرچه ام بر گلشنت خار توام
از عنایات شما شرمنده ام
با ولای تو در عالم زنده ام
- یکشنبه
- 20
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 12:30
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه