امام محمد باقر (ع)
شوق لقا
بـه سر مـی پـرورانم من هوای حضرت بـاقر (ع)
بـه دل باشد مرا شوق لقای حضرت باقر (ع)
زعشقش جان من بر لب رسیده کس نمی دانـد
کـه نبود چاره ساز من سوای حضرت باقر (ع)
به گوشم هاتف غیبی سرود این نکته را دیشب
که باشد رخش دانش زیر پای حضرت باقر (ع)
بـه رستـاخیز گر خواهی نجات از گرمی محشر
بــرو در سایــه ظــل همــای حضرت باقر (ع)
خـرد عــاجز بــود ز اوصاف بــی پایان آن سـرور
کمیت لفظ لنگ است از ثنای حضرت باقر (ع)
جـــلـــال و شــان و قــدر آن امــام پــاکبازان را
نمی داند کسی غیر از خدای حضرت باقر (ع)
«رضایی» ایـــستــاده بـــر در دولت سرای او
چــو سائـل مـنتظر بهر عطای حضرت باقر (ع)
شاعر: رضایی
- یکشنبه
- 16
- آبان
- 1389
- ساعت
- 10:51
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
ارسال دیدگاه