میبینی که حالم، چه بد حالیه
سر به زیر اومدم، دست من خالیه
شده گردنم کج، که راهم بدی
بیپناه اومدم، تا پناهم بدی
ازم رو نگیر، شرمسارم
کنارم بمون، کم نیارم
تو داری مثل من، ولی من
به جز تو کسی رو، ندارم
درسته خرابم، عذابم نکن
پیش خوبای عالم، خرابم نکن
نبر آبروم و، پناهم بده
سر به راهم کن و، سوز و آهم بده
نمیخوام که از تو، جداشم
میخوام توی راهت، فداشم
اگه آخر عمرمه، کاش
عاشورا فقط، زنده باشم
باباش اومده، با قد خم شده
سایهی یک علی، از حرم کَم شده
نخندید بهش، که عزاداره این
خنده مرحم واسه اون، که جا خورده نیست
حسین و صدا زد، علی حیف
صداش تو شلوغیها، گم بود
میگن که غریبونه، جون داد
خداحافظیش، زیر ثُم بود
جوونا بیاید که، حسین ماتشه
تیکه تیکه شده، وقت خیراتشه
بیاید که داره، فاطمه میرسه
اونقده پخشه که، به همه میرسه
کنار تنت، پاره پاره
شکسته شده، داغ داره
زیر بازوهاش و، بگیرید
حسین نایِ رفتن، نداره
*شاعر: ناصر دودانگه
- شنبه
- 3
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 13:9
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
ناصر دودانگه
ارسال دیدگاه