• دوشنبه 17 اردیبهشت 03


غزل حضرت علی اکبر(ع) -( ناز تو و قدم زدن ات اي بهار عشق )

1859

 ناز تو و قدم زدن ات اي بهار عشق
آهسته رو كه من نشوم شرمسار عشق
دارند روي شانه ي تو تاب مي خورند
این گيسوان ريخته چون آبشار عشق
اي قد بلند سبز قباي سپيد رو
اي قامت كشيده ی تو يادگار عشق
بر اسب مي نشيني و تعظيم مي كنند
اين كوه ها براي تو اي تكسوار عشق
مي بوسمت كه تشنگي ام بيشتر شود
زان سيب هاي تشنه ولي آبدار عشق
مي تازي و به نام تو سوگند اي علي
من مي شوم هزار برابر دچار عشق
من نخل قد خميده ي عشقم نگاه كن
خم گشته شانه هاي پدر از فشار عشق
هي چرخ مي زني و سرم گيج مي رود
از اين حضور ممتد تو در مدار عشق
گاهي شبيه احمدي و گاه مرتضي
هستي تو از تبار ِنبي از تبار عشق
فرق تو را دوباره خوارج شكافتند
دنيا دوباره بي تو شده سوگوار عشق
بايد چگونه جمع كنم اكبرم بگو
اين قطعه قطعه ها كه تو كردي نثار عشق

شاعر : وحیده افضلی

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 5:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران