با رفتنت ای اکبرم، "نور حرم رفت ۲"
بال و پرم بودی ولی، "بال و پرم رفت ۲"
ای قوت قلب حرم
ای نور چشم مادرم
پاشو بریم ای اکبر من
پاشو غریبیمو ببین
پاشو دیگه از رو زمین
پاشو بریم پیغمبر من
این دفعه گرگا یوسف دریدن
باید بسازم با دل بریدن
" وَلَدی وَلَدی وَلَدی وَلَدی "
با نالههات توی حرم، "تابوتب افتاد ۲"
بابای پیرت بیهوا، "از مرکب افتاد ۲"
سخته چقد داغ جوون
از زانوهام رفته تَوون
صورت رو صورتت میذارم
داغت شکست پشت منو
جسم کَمت کشته منو
داره میره صبر و قرارم
دشمن با خنده میزد کنایه
قرآنت آخر شد آیه آیه
" وَلَدی وَلَدی وَلَدی وَلَدی "
از سفرهی کرامتت، "پر شده صحرا ۲"
پاشو ببین بالاسرت، "اومده زهرا ۲"
میشه مگه یادم بره
سنگینی خود و زره
آورده بود جونت را بر لب
دور از نگاه خیمهها
میپیچمت توی عبا
ای وای اگه زینب ببینه
میبینی از پا افتاده بابا
مثل تو قلبم شد اِرباً اِربا
" وَلَدی وَلَدی وَلَدی وَلَدی "
*شاعر: محمدحسین مکارم
باز دلشورهای افتاده به جانم چه کنم؟
تندتر می زند آخر ضربانم چه کنم؟
پسرم رفته و چندی است از او بی خبرم
باز هم بی خبری بُرده امانم چه کنم؟
همۀ ترسم از این است: صدایم بزند
دیر خود را به کنارش برسانم چه کنم؟
گرگها دور و بر یوسف من ریختهاند
پدری پیرم و افتاده جوانم چه کنم؟
به زمین خورده انار من و صد دانه شده
جمع باید کنم او را و ندانم چه کنم
*شاعر: محسن عرب خالقی
- شنبه
- 3
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 13:55
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن عرب خالقی
ارسال دیدگاه