باز امشب در رحمت به سویم باز شده
طبعم از سوی خدا باز به پرواز شده
شکرلله سخنم قافیه پرداز شده
از گلستان حسینی سخن آغاز شده
باز شد شاملم امشب زکرم لطف الاه
سخن عشق بگویم ز گل ثار الله
شهر یثرب بنگر وادی طور است امشب عرش وفرش ازقدمش چشمه ی نور است امشب
هر کجا می نگری غرق سرور است امشب ماه تابان ولایت به ظهور است امشب
آمده مظهر الطاف حق لم یزلی
شادمان از قدمش قلب حسین بن علی
رجبیون به جهان لاله ی احمر آمد
ز آسمان شرف ودین یکی اختر آمد
علوی سیرت و چون فاطمه منظر آمد
غنچه ی باغ ولایت علی اصغر آمد
آمده آنکه بود در دو جهان باب نجات
به گل روی چو ماه علی اصغر صلوات
از گلستان ولایت شجر آورده رباب
نخل دین را بنگر برگ وبرآورده رباب
بر حسین بن علی یک پسر آورده رباب
پسرهمنام علی چون قمرآورده رباب
بگرفته به بغل کودک دلبندش را
بوسه میزد سر و روی گل فرزندش را
در جهان غنچه ای با جلوه ی جانان آمد
نوربخش همه ی عالم امکان آمد
مظهر جود و سخااسوه ی احسان آمد
روح ایثار و کرم ،معنی ایمان آمد
این پسر نور دل و هستی احمد باشد
این گل سرسبد آل محمد باشد
همچو پیغمبر اسلام کمال تو بود
مرتضایی به جهان ماه جمال تو بود
چون حسین ،حسن تووخوی و خصال تو بود
شیعه شرمنده ی آباءتو ،آل تو بود
هاشمیون همگی محو تو وخسارت
شیعه ی آل علی گشته ز جان بیمارت
تو گل سرسبد باغ ولایی اصغر
غنچه ای از چمن آل عبایی اصغر
پور دلبند شه کرببلایی اصغر
ماه رخشان سپهر شهدایی اصغر
ایکه هستی به همه خلق جهان نوردوعین
به تو نازند شهیدان که تویی پورحسین
ای گل باغ ولا محرم اسرارمنی
در گرفتاری و غم مونس و غمخوار منی
تو حبیب و تو طبیب دل بیمار منی
مرهمی بر جگر سوخته وزار منی
اصغرای آنکه تویی نور دو چشمان رباب
امشب ای بحرکرم نوکر خود را دریاب
من که شرمنده ی احسان تو هستم مولا
امشب از لطف تو مهمان تو هستم مولا
بر سر سفره ی احسان تو هستم مولا
از ازل دست به دامان تو هستم مولا
شکرلله به جهان مست ولای تو شدم
شرمسار از کرم و لطف و عطای تو شدم
همه قرآن خدا مدح و ثنای تو بود
قبله گاه دل من کرب و بلای تو بود
شاملم تابه ابد لطف و عطای تو بود
غرق در نور، دل من به ولای تو بود
کعبه قبلگهم کوی و حریمت باشد
دستگیری این(رضا) دست کریمت باشد
- پنج شنبه
- 8
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 12:39
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه