روز من شب شده ای شمع شب تار علی
زیر گل خفتی و بنگر به دل زار علی
بین بستر تو طبیب دل حیدر بودی
رفتی از دست من ای حامی بیمار علی
بس که داغ غم تو بر دل من سنگین است
مدتی هست که زینب شده غمخوار علی
گره از کار همه خلق خودم وا کردم
بی تو افتاده عزیزم،گره در کار علی
همنفس نه به خدا که نفسم بودی تو
کاش جان با نفس آید ز تنم،یار علی
سپرم بودی و در کوچه شکستند تو را
بین دشمن تو شدی یار و طرفدار علی
موقع غسل تو دیدم بدنت له شده است
با تنت میخ چه کرده گل بی خار علی
روی تو سوخت و از سوختنت سوخت دلم
روی تو سوخته!نه_ سوخته رخسار علی
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج
- سه شنبه
- 13
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 1:13
- نوشته شده توسط
- سادات
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه