• دوشنبه 5 آذر 03


شعر مست (مدح مولا امیرالمومنین )

7662
10

شعر مست (مدح مولا امیرالمومنین )

دوش رفتم با دلی خون بر در میخانه مست
جمله از عشق علی دیدم می و پیمانه مست

هرکه را کردم نظر دیدم ز خود بیخود شده
مست دیدم مست ، حتی ساقی میخانه مست

گوشه ای بنشستم و مِی از پی مِی میزدم
عقل آمد جای خود ، دیدم شدم جانانه مست

زیر لب هو یاعلی میگفتم و در میکده
عاقلان دیوانه میدیدم ، و هر دیوانه مست

آمدم سوی گلستان با همان مستانگی
دیدم از عشق علی آنجا گل و پروانه مست

یا علی میگفتم و میرفتم از کوی و گذر
میشدند مرغان ز آوایم درون لانه مست

پر شد از آوای حیدر حیدرم چون کل شهر
گشت شهر و کاخ و قصر و خانه و ویرانه مست

میگذشتم از کنشت و دیر و از بتخانه ها
هر طرف کردم نظر دیدم بت و بتخانه مست

بر در کعبه رسیدم حمد مستی تا کنم
سینه چاکش خانه دیدم ، هم که صاحبخانه مست

زاهدی گفتا که مست از آب انگوری یقین !!
گفتمش نه ، هستم اما عاشقی مستانه مست

گفت پس تو از چه بر دیوار و در ها میخوری؟!
گفتمش آخر نمیدانی تو حال عاشق و رندانِ مست

گفتمش با من بیا ، با نام حیدر مِی زنیم
مستی اش پایان ندارد میشوی جانانه مست

آنقدر گفتم علیُّ و یا علیّ و یا علی
رفت با مستی خودش هم زاهد فرزانه مست

«زائرش» از طعم انگور ضریحش هست مست
تا قیامت کی کند با هر می و پیمانه مست

رامین برومند (زائر)

  • سه شنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 2:16
  • نوشته شده توسط
  • زائر

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران