هردفعه در یک قصّه افراطیگری کردیم
از عمد یا با سهو ، دشمنپروری کردیم
فتوا به دینداری به حُکمخویشتن دادیم
طبق خوشایند دل خود نوکری کردیم
گفتیم که تسلیم رای صاحبُ الاَمریم
وقت عمل از نفس خود فرمانبری کردیم
رفتیم در جَلوَت لباس زُهد پوشیدیم
تا پیش آمد خَلوتی عصیانگری کردیم
وقتی خدا را ضامن روزی ندانستیم
با نانبُری از دیگران نانآوری کردیم
اینجا هوا آلوده از دود گناه ماست
ما آسمان شهر را خاکستری کردیم
دَر حَدّ خاک پای زوّارش شدن هم نیست
اینسر که نذرِ آستانِحیدری کردیم
بدبخت اَمثال مَنی کَز ترس یک ویروس
هر روز یاد حُجّت بن العسکری کردیم!!!
محمدقاسمی
- پنج شنبه
- 15
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 13:0
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد قاسمی
ارسال دیدگاه