• دوشنبه 3 دی 03

 محمود اسدی

(زمینه)پشت در انبار هیزم گشته

633

پشت در انبار هیزم گشته
ناله ات در خنده ها گم گشته
آه و واویلا
از کینه دشمن آتش بر افروخت
صورت زهرا پشت در می سوخت
آه و واویلا
از خمیدنت مادر خمیدم
میخ در را از سینه کشیدم
آه و واویلا
دیدم مغیره چه وحشیانه
بر تو می زد مادر تازیانه
آه و واویلا
رفته از کف طاقت و توانم
تو کتک خوردی پیش چشمانم
آه و واویلا
کس نمی داند که چها دیدم
محسن را زیر دست و پا دیدم
آه و واویلا
آنکه بر پهلوی تو با پا زد
آتش به خیمهٔ کربلا زد
آه و واویلا
مادر نبودی مرا آزردند
چادر از سر سکینه بردند
آه و واویلا
******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 16
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:59
  • نوشته شده توسط
  • سادات

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران